سه عرق شیرین بیان + زنیون+ آویشن رو بعد از غذا یک استکان مصرف کنید ...
نمک قبل و بعد از هرغذا بخورید ... کمی کف دستتون بریزید و لیس بزنید ...
وسط غذا آب نخورید ...
بعد از غذا نخوابید ...
بعد از غذا رازیانه + زیره رو یکمی آسیاب کنید و بریزید رو غذا یا تو یکم آب قورت بدید سریع .... عالیه این نسخه
حبوبات رو حتما 24 ساعت قبل از مصرف خیس کنید ...
ماست و لبنیات برای نفخ خوب نیست ... چای هم یکی از مواردیه که در ایجاد نفخ شریکه ....
به کی اعتماد کنیم؟ |
در طول زندگی، خیلی وقت ها آدم هایی می آیند که از اعتمادمان سوءاستفاده می کنند و این مسئله عمیقاً احساسات ما را جریحه دار می کند و این اعتماد کردن دوباره به بقیه آدم ها را برایمان سخت می کند. دوست دارید بدانید از کجا باید بفهمید که به چه کسی می توانید اعتماد کنید؟ |
رازهای نهفته در آشپزی قسمت اول
آشپزخانه، مکانی است که در آن آشپزی میکنیم. با این حال مسیر کوچکی که در وسط اغلب آشپزخانهها وجود دارد یادآور این موضوع است که آشپزخانه فضایی فراتر از محل طبخ غذاست. مطبخهای سنتی امروزه تبدیل به فضاهای زنده و پرشور شده است. سالها پیش وقتی هنوز فضایی در خانهها به نام آشپزخانه وجود نداشت غذا در فضایی باز روی آتش آماده میشد. بعدها این آتش را به وسط کلبهها انتقال دادند و از آنجا که در فصل سرما این آتش هم تنها گرمابخش خانه بود و هم وسیله طبخ غذا تمامی اهل خانه برای ساعتی هم که شده دور تا دور آن جمع میشدند و گفتگو میکردند. با پیدایش خانه سنگی، این آتشهای روباز تبدیل به کوره شد، کمی بعد مکانهایی به نام آشپزخانه به وجود آمد. در قدیم آشپزخانه و سالن غذاخوری از هم جدا بود ولی با این حال از جمله مهمترین فضاهای خانه شمرده میشدند چون تنها مکانهایی بودند که تمامی اعضای خانواده در ساعتی معین در آن جمع میشدند.
برای آشپزخانه شما
گوشههای بیرونزده کابینتها و قفسههای تیز و برجسته میتواند باعث برخورد آنها با شما شود و پوست بدنتان را خراش دهد. سعی کنید اجاق گاز را روبهروی یخچال یا سینک ظرفشویی قرار ندهید، گرچه امروزه بیشتر خانهها کابینت آماده دارد و ما زمانی که وارد خانه میشویم، نمیتوانیم چنین انتظاری داشته باشیم. اگر آشپزخانهتان بزرگ است و میتوانید میز کوچک و سه صندلی در آن قرار دهید، سعی کنید از میزهای چهارگوش و لبهتیز استفاده نکنید چرا که به آشپزخانه جلوه بدی میدهند در عوض میزهای گرد جلوه و زیبایی خاصی به آشپزخانه شما میدهند.
خانواده سبز
موفق باشید
خسروی پور
نمی توانید انکار کنید که غیر از طلا چیز دیگری بتواند یک خانم را به وجد بیاورد. مهم ترین نکاتی که در خرید طلا برای همسرتان به دادتان می رسد را اینجا بخوانید.
1) بهترین طلا برای ایرانی ها طلای 18 عیار است
یک سوالی که خیلی وقت ها مشتریان از طلافروش ها می پرسند این است که عیار طلایی که می خریم چقدر باشد؟ درباره طلا و عیارش چیزی که وجود دارد و شاید شما از آن اطلاع نداشته باشید این است که پایین ترین عیار طلا، یک عیار است و بالاترین آن 24 عیار. اما اگر قرار باشد بگوییم بهترین نوع عیار برای خرید ایرانی ها چیست؟ جواب چیزی نیست غیر از طلای 18 عیار.
2) طلای دست دوم را از قفل آن بشناسید
بازار طلاهای دست دوم مدت هاست که داغ است؛ تشخیص طلای دست اول و دست دوم شاید تا حدودی مشکل باشد. ساده ترین راه برای این که دست دوم بودن طلا را تشخیص بدهید، یک نگاه به ظاهر آن، به خصوص به قفل و بندی است که در آن به کار رفته. در طلای دست دوم، این قسمت ها در مقایسه با بخش های دیگر کمتر براق اند و به خاطر استفاده هایی که از طلا شده، خش هایی هم در این بخش ها دیده می شود.
3) اگر می خواهید سرمایه گذاری کنید، سکه بخرید، نه طلا
اگر هدف تان از خرید طلا، داشتن سرمایه است، بهتر است سکه بخرید. این به معنای آن نیست که ارزش سکه و طلا با هم متفاوت است. این دو ارزش یکسانی دارند، اما موقع فروش سکه، سود بیشتری نصیب شما می شود. سکه اجرت ساخت ندارد، اما وقتی بخواهید زیورآلات تان را بفروشید، رقمی برای اجرت ساخت از آن کم می شود.
4) سنگ فیروزه را فراموش نکنید
اگر جزو آن دسته از کسانی هستید که طرفدار سنگ های قیمتی هستند و البته نمی خواهند هزینه گزافی بابت خریدشان بپردازند، توصیه می کنیم جواهری بخرید که در آن، از سنگ فیروزه نیشابور استفاده شده باشد. فیروزه با وجود اینکه در ایران قیمت مناسبی دارد، یکی از شناخته شده ترین و البته قیمتی ترین سنگ های تزئینی در دنیاست.
5) طلای 24 عیار دروغ است
تحت هیچ شرایطی فریب چیزی به اسم طلای 24 عیار را نخورید. تنها طلایی که 24 عیار خالص است، شمش طلاست و به خاطر اینکه شمش فلز نرمی است، نمی شود به تنهایی از آن زیورآلات ساخت. سازندگان طلا برای اینکه آن را به زیورآلات تبدیل کنند، مس و نقره به آن اضافه می کنند تا با پایین آمدن عیار، قابل ساخت باشد.
6) چگونه طلا را از نقره و پلاتین تشخیص دهید؟
تشخیص طلا از نقره و پلاتین کار راحتی است. بر اساس یک اصل کلی، بیشتر طلاها با حرف انگلیسی K در کنار عددی که نشان دهنده عیار آن است، بارگذاری می شوند. نقره ها را با علامت بیضی، مهر می کنند و پلاتین هم با حروف PT مشخص می شود، به خاطر همین برای تشخیص این تفاوت کار سختی ندارید.
7) طلا فروش ها لزوما مایه دار نیستند
خیلی از مردم فکر می کنند که طلافروش ها افراد ثروتمندی هستند. این تصور شاید به خاطر این به وجود آمده که طلا مترادف با پول و سرمایه است و چون طلافروشی در مقایسه با شغل های دیگر به سرمایه اولیه بیشتری نیاز دارد، پس طلافروش ها از بقیه پولدارترند! اما واقعیت این طورها هم نیست و سودی که یک طلافروش ممکن است در طول سال به دست بیاورد، حتی از درآمد یک پزشک یا تاجر کمتر باشد.
8) پیشنهاد من به شما: طلای یزد
یکی از سوال هایی که برای بیشتر خریداران طلا پیش می آید، این است که طلای ایتالیایی چقدر بهتر از زیورآلاتی است که در ایران ساخته می شود؟ من به عنوان کسی که سال هاست در این حوزه حضور داشتم، به جرات می گویم که اگر موقع خرید بر سر کشور سازنده تردید دارید، همه چیز را فراموش کنید و طلای یزدی بخرید. طلای یزد در مقایسه با زیورآلات کشورهایی مثل ایتالیا و هند، ویژگی های خاص خودش را دارد. معروف ترین طلای ایران برای یزد است که در بیشتر مواقع با مرواریدهای خاویاری تزئین می شود و طرفداران خارجی خیلی زیادی هم دارد.
9) مراقب باشید ضرر نکنید
بازار طلا یکی از بازارهایی است که نوسان قیمتی بالایی دارد و اگر به عنوان سرمایه گذار، تفکر اقتصادی نداشته باشید، ضرر می کنید. طلافروش ها با توجه به تجربه کاری و شگردهای مخصوص به خود، سرمایه خود را با میزان ثابتی طلا در سال نگه می دارند.
10) چرا طلافروش ها شغل خودشان را لو نمی دهند؟
معمولا طلافروش ها به خاطر شرایط ویژه ای که دارند، شغل شان را خیلی دیرتر از بقیه لو می دهند. این موضوع البته با توجه به شرایط امنیتی تا حدودی عاقلانه است؛ اما بارها پیش آمده که خیلی ها بعد از برخورد با هر مشکل مالی سراغ آنها می آیند و پول می خواهند. حالا شما بگویید، طلافروش ها حق ندارند شغل شان را پنهان کنند؟!
من ا...توفیق
خسروی پور
موسیقی های محلی لرستان همچون موسیقی کردستان از غنای فرهنگی بسیاری برخورد دار است . سازهای محلی لرستان : نی , سرنا , دهل , تنبک دوزله و تمیره که ساز مخصوص افراد اهل حق می باشد . آهنگ ها و ترانه های لری بیشتر جنبه حماسی دارد . از آن جهت که این تیره بیشتر به دلاوری و رشادت مشهور هستند , به همین روی موسیقی ها و آهنگهای محلی شان نیز جنبه حماسی دارد و کمتر موسیقی های عاشقانه دیده می شود .
ایلهای لرستان به این شرح است :
طوایف لیتتان الیوند شامل : کاکاوند , جاواری , میربک , ایتوند , نورعلی , گنی , گرکاه , الوار گرمسیری , میر بالا کریوه , صیمره , بیرانوند , پایی , حسنوند , یوسفوند , کولیوند , خاوه , طرهان , سگوند , فولادوند , زلفی , بسحاق , عیسوند , عبدالوند .
کاکاوند , گلباغی , دلفان , کنگاوری , نشکن , گرکاه , قیلاب , تنگ زفی , صیمره , هرو , سپید دشت , اشتر , خاوه , کونائی , آبستان , پاسگان , قلعه پاچه , چشمه گل بهار , خاکوند , عزیز آباد , ییلاق , سرطرهان , کوهدشت , نشکن , میان کوه , قیلاب , تنگ زفی , صیمره , پشتکوه , کشور , جایدر , شمال اندیمشک , گل بهارانه , اطراف , دزفول , کنار رود مزار قشلاق .
مشهورترین منطقه گردشگری لرستان قلعه فلک الافلاک است که با شماره 883 در لیست بزرگ ترین آثار باستانی ایران زمین در خرم آباد به ثبت رسیده است . این دژ زیبا و کهن بر فراز تپه ای قرار دارد که از دوره شاهنشاهی ساسانی تا کنون باقی مانده است وهمه ساله صدها هزار نفر را برای دیدن خود به آنجا می کشاند .
گویش لری
طی دوران های متمادی مردان و زنان،مردمان سلسله ناگسستنی از مقوله ای بزرگتر و برتر به نام ملت دستاوردهای بزرگ معنوی و میراث این ناگسستنی سلسله را پاس داشته،پرورانده،وبه نسل های پس از خود منتقل می کنند تا هویت تاریخی و اجتماعی را که ثمره کوششهای نسل هاست و بیانگر بستر پرورش و خاستگاه آرا و اندیشه ها و آمال یک ملت،در گذر زمان حفظ کرده وبه آینده بسپارند.این میراث معنوی همان فرهنگ یک ملت است که در حوزه های مختلف متبلور میگردد.یکی از این بسترهای تبلور میراث معنوی نسلها زبان و ادبیات یک ملت و قوم است. زبان و گویش و ادبیات مردمان استان کهگیلویه و بویراحمد (قوم لر ) خود وابسته به زبان و ادبیات فارسی و بخشی از فرهنگ ملت ایران وگستره عظیم نفوذ و تاثیر فرهنگ پارسی و زبان فارسی است.زبان و ادب فارسی در گذر تاریخ وبه رغم هجمه های بسیار و دسیسه و تهاجمات انیران همواره سبب پایداری وغلبه معنوی ایرانیان در برابر اعراب بدوی،ترک های عثمانی،مغولها و پیشروان تمدن هلنی شده است و زیبایی،تازگی،نشاط،شیوایی و زایندگی خود را حفظ کرده است.از این دیدگاه قوم لر همانند دیگر ایرانیان ( کرد – بلوچ و . . . ) زبان کهن خویش را نگهداری کرده اند.
بسیاری از واژه های لری ریشه باستانی دارند.در میان گویش های جنوب غرب ایران،گویش لری بزرگترین و ژرفترین رابطه را با زبان فارسی دارد و به تبعه زبان فارسی،دنباله پارسی میانه می باشد.
بررسی گویش لری مردمان استان کهگیلویه و بویراحمد نکاتی چند را آشکار می سازد.نخست اینکه گویش لری دیرتر و کمتر تحت تاثیر زبانهای بیگانه قرار گرفته است و سپس اینکه گویش مردم این سامان با گویش های سایر لرهای ایران اختلاف ریشه ای ندارد و آخر اینکه بسیاری از واژگان فارسی در این گویش پرکاربرد هستند.
گویش لری مردم این سامان شاخه ای از فهلویات ( زبان پهلوی باستان ) است و قرابت و هم ریشگی با زبان فارسی دری دارد و آکنده از واژه ها و ریشه های افعال پهلوی ساسانی است. سه گونه گویش لری در این استان وجود دارد که در ادامه بطور مختصر پیرامون هرکدام شرحی می دهیم.
گویش (لهجه) بویراحمدی:
درگویش بویراحمدی کلمات آهنگین وبا شتاب و بریده و مختصر و بر روی نوک زبان جریان می یابد حرف دال به ندرت تلفظ میشود،مگر در اول کلمه قرار گیرد و حرف جیم به تلفظ شین در می آید.
گویش چرامی,بابوئی:
دراین گویش تاکید بر حروف خ،ر،ق زیاد است و تلفظ حرف ح در کلمات آشکار نیست و حرف دال نیز واضح و روشن به تلفظ در نمی آید. از فتحه در ادای کلمات زیاد استفاده می شود.
گویش طیبی,بهمئی:
دراین گویش کشش کلمات آشکار است و آرامشی در تلفظ ملحوظ است و تاکید کلمات بر حروف گاف ، واو ، ی ،زیاد است و از حرکات فتحه نمایی آشکار دارد. باز شدن دهان و فکین در صحبت کردن زیاد است.
نکته: علامت جمع در گویش و لهجه لری مردم کهگیلویه و بویراحمد حرف ( لام ) است.
نکته: در این گویش حروف فارسی پ ، چ ، گ ، تلفظ آشکاری دارند و گاه حالت مشدد می گیرند.
نکته: حرف ژ بر خلاف لهجه کردی در صحبت و تلفظ کاربرد پیدا نمی کند.
برای بهتر شناختن گویش و لهجه کلی مردم کهگیلویه و بویراحمد به صرف چند نمونه افعال پرداخته می شود:
فعل ( رفتن ) : رهتم ، رهتی ، رهت ، رهتیم ، رهتیت ، رهتن .
فعل ( بردن ) : بردم "bordom" ، بردی " bordi " ، برد " bord " ، بردیم " bordim " ، بردیت " bordit" ، بردن " borden " .
تاریخ و پیشینه نژادی لرستان کهن
تاریخ و پیشینه نژادی لرستان کهن
هویت مقوله ای تاریخی و اجتماعی است که در بستر زمان شکل می گیرد.با شناخت و بررسی تاریخ گذشته و اجتماع کنونی و زندگی و شرایط زمان حال است که ما می توانیم نیازهای آینده و مسیر فردایمان را بهتر شناخته ، در مسیر آن گام نهیم.طی قرون اخیر از تاریخ معاصر ایران زمین و به ویژه تاریخ چند دهه اخیر دوری اقوام ایرانی و نسل های جدید فرزندان ایران از هویت و ریشه های واقعی شان ملموس تر است و گویی در بستری معین و طرح ریزی شده هویت زدایی صورت می گیرد و بحران بزرگ آینده ایران و اقوام ایرانی را رقم می زند.افتخار به داشته ها و عناصر تشکیل دهنده هویت و شخصیت اجتماعی و فرهنگی ایرانی و اقوام ایرانی،واپسگرایی خوانده می شود و تمایل به استقرار الگوهای غیر ایرانی و غیر قومیمان نماد مدنیت و خرد, ورزی قلمداد می گردد !!
در این میان شرایط و اوضاع قوم بزرگ لر به عنوان یکی از اصیل ترین و ریشه دارترین اقوام ایرانی که قدمت هستی و چیستی آن به هزاره ها می رسد بحرانی تر است !اقوام کرد – لر و قشقایی سه تیره کهن ایران زمین هستند که در شکل گیری این تمدن بزرگ نقش بسزایی داشته اند .
قومی بزرگ که آوازه رشادت های دلاورمردان و شیرزنان آن در پاسداری از فرهنگ رخشای ملی ، دفاع از وجب به وجب خاک میهن در برابر هر عنصر ضد ایرانی ، آداب و فرهنگ همه انسانی ، معرفت و شرافت آن نه تنها در تاریخ طنین انداز است بلکه تبلور عینی آن در هر برهه از زمان و مکان ملموس و در دسترس است.
قومی زاگرس نشین که وجب به وجب خاک خاستگاهش گنج است. سرشار از ثروت های طبیعی خدادادی ، طبیعت بکر زیبا و پر داشته است.سرزمینی به وسعت از لرستان با فرهنگ تا خوزستان خونگرم ، ایلام قهرمان ،چهارمحال و بختیاری گرد نشین تا کهگیلویه و بویراحمد دلاور است.مردمانی با فرهنگ ،دلیر،اصیل ،شریف و سخت کوش که همواره مورد بی مهری و ستم دستگاههای حاکمه بوده اند و ...
یاد و ذهن فرزند قوم لر ستم بی حد و حصر خاندان نانجیب و بی هویت قاجار و ستم بر تنها حاکمیت قوم بزرگ لر زدوده نشده است . اما بودند دلاور مردان و شیرزنانی که با احساس مسئولیت در پیشگاه قوم و ملت و هویت خویش مردانه آهنگ نبرد کردند و در مقابل نظامات زورگو و هویت زدا ایستادند . آری، فرزندان قوم لر سرفراز ایستاده اند در تاریخ! از آریوبرزن و رزم بی امان آن بزرگ سردار ایرانی و لر در برابر یورش ناجوانمردانه اسکندر گرفته تا وکیل الرعایای زند ، والی لرستان تا علی قلی خان سردار اسعد بختیاری و نقش حساس و ممتاز او در حاکمیت مشروطیت و رهایی از استبداد محمدعلیشاهی و بزرگ مردانی چون عبدالله خان ضرغام پور ،ایل خان بزرگ بویراحمدی و قبادخان سی سختی و بسیار دیگر فرزندان قوم لر که همواره از فرهنگ و هویت این قوم بزرگ پاسداری کرده و می کنند.
به گفته دکتر جمال ودیعی لر از نژاد آریایی است که در تاریخ باستان به نام کاسیت ها نامیده می شدند , کاسیت یا مردمان چهار هزار سال پیش لرستان تا پایان دوره شاهنشاهی هخامنشی در سرزمین کوهستانی حکومت داشتند و از شمال ایران , کوههای قفقاز پیش از اقوام ماد و پارس به جنوب غربی ایران مهاجرت کردند , لرها نیز مانند اقوام کرد , پارس , بلوچ و . . . حاصل اختلاط اقوام آریایی نژاد هستند . زبان مردم فعلی لرستان در نواحی پشتکوه ملکی یا پیشکوه لکی از ترکیب زبان پهلوی باستان و اوستایی به وجود آمده است و از حیث ترکیبات با پارسی کنونی نزدیکی دارد و کمتر واژه های بیگانه در آن وارد شده است .
گمان می رود کاسیان یات کاسیت ها که به اکدی کاشی گفته می شوند از زمان دیرین در ناحیه میان ماد و ایلام می زیسته اند یعنی همین لرستان کنونی . کاسیان از هزاره سوم پیش از میلاد یعنی حدود پنج هزار سال پیش تا کنون به دامداری و زندگی در کوهستان مشغولند .
دیاکونف پژوهشگر بزرگ اقوام ماد و آریایی نژاد , اسامی پادشاهان کاسی و مدت سلطنت آنها را به صورت تقریبی آورده است . وی از حدود 1741 تا 1726 قبل از میلاد سلسله این تیره ایرانی نژاد را گردآوری نموده است . آخرین این پادشاهان اورشی گورماش بوده است که در پایان قرن 17 قبل از میلاد حکومت میکرده است . قوم کاسیت ها که همسایه شرقی دولت بابل ( در عراق کنونی ) , قبیله ای نیرومند است که بارها به بابل لشگر کشی کرده اند . سرانجام کاسیت ها شهر متمدن بابل آن روزگار را به کنترل خود در آورند و نزدیک به شش قرن در آنجا حکومت کردند . تا آنجا که پس از شاه آگوم دون , شاهان کاسی به صورت شاه رسمی بابل برگزیده شدند و هم بر بابل و هم بر منطقه زندگی خود حکومت میکردند . این سلسله ایرانی نژاد را عیلامیان بر انداختند و این واقعه در قرن سیزدهم قبل از میلاد روی می دهد .
در کتاب آثار باستان لرستان نوشته حمید ایزدپناه آمده است : کاسیت ها متمدن ترین تیره های آریایی نژاد هم روزگار با عیلامی ها , بابلی ها , مصری ها و سامی ها بودند .
حد بین لرها و لک ها اکنون فقط از نظر زبان شناسی است . کرزن میگوید : قبایل عیلام حکومت پارس و ماد را قبول نداشتند . لرها در مقابل اسکندر گجستک مقاومت بسیاری کردند و بر انتیوک سر تعظیم فرو نیاورند . مدارک باستان شناسی حاکی از آن است که تا قرون وسطیی لرها به زندگی در ده نیز رسیده بودند و نصبت به روزگار خود متمدن زندگی میکرده اند . کردها و لرها پیوستگی زیادی با یکدیگر دارند . همچون پیوستگی میان کردها و آذریها ( اقوام مادی ) .
مسعودی مورخ نامدار پس از اسلام , برای شعبه های چهارگانه تیره های کورد واژه لرها را نیز بکار می برد . یعنی لرها بخشی از کردها هستند . در کتاب الثبیه الاشراف و تاج العروس بیان شده است که لرها از تیره های کرد هستند . لرها با بختیاری ها نیز پیوستگی های فرهنگی و آداب و رسوم بسیار نزدیکی دارند .
موریه , لکها را قبیله ای کوچ نشین می نامند که در بیشتر شهرهای ایران پراکنده هستند . بیشتر آنان در اطراف قزوین , مازندران و پارس می باشند . بیشتر لرها در گذشته در چادرهایی زندگی میکردند که از موی بز بافته می شده و اطراف آن دیوار وجود نداشته است و از بته و درختان برای محافظت استفاده میکرده اند . برعکس اعراب که همگی در یک نقطه متمرکز بوده اند لرها چادرهای گوناگون با فاصله های زیاد داشته اند . معمولا هر خانواده با سه یا چهار چادر در کنار یکدیگر زندگی می کرده اند . لرها نیز مانند دیگر اقوام ایرانی پس از یورش سهمگین اعراب به ایران در سالهای نخست صدر اسلام که به فرمان عمر ابن خطاب صورت گرفت , با این قوم بدوی مقداری آمیختگی داشتند .
کتیرا و زغال و کشاورزی از مهم ترین منابع درآمد این منطقه است . برخی از قبیله های لرستان گفته می شود عرب هستند مانند " سلسله و دلفان " که در شمال خرم آباد و دشت الشتر زندگی میکنند . لرها در بسیاری از دوره های تاریخی بر ضد حکومت مرکزی قیام میکرده اند . چه از دوره قبل از اسلام و چه در دوره های صفویه ( شاه عباس کبیر ) و حتی در دوره رضا شاه پهلوی . رضا شاه بسیاری از یاغیان این منطقه را به قتل رساند تا مطیع حکومت مرکزی شوند . از دوره های هخامنشی و اشکانی پیرامون لرستان اطلاعات چندانی در دست نیست . در دوره ساسانیان لرستان بخشی از سرزمین پهله یا پهلو بوده است . پس از یورش تازیان این سرزمین جبال نام میگیرد . گفته می شود هرمزان بر سیره نیز حکومت می کرده است . در قرن اول و دوم هجری لرستان بخشی از جبال بوده است که زیر فرمان خلفای اسلامی قرار داشته است . در روزگار آل بویه حسنویه پسر برزیکانی برینورو سراسر محدود لرستان کنونی را تحت کنترل داشته است . حکام بنی عنار سر سلسله آنان ابوالفتح پسر عنار بود , این خاندان 130 سال حکومت کردند و آخرین آنها ابوالفوارس سرخاب بود .
برسقیان در روزگار سلجوقیان بر سقیه لرستان حکومت میکردند . تا سال 550 هجری قمری لرها از خود حکومت نداشتند تا اینکه حسام الدین شوهلی فرمانروایی لرستان را به شجاع الدین خورشید داد . وی همه لرستان را به زیر فرمان خود درآورد و بعد از مرگ حسام الدین سلسله اتابکان لر کوچک شکل گرفت . از این سلسله 22 تن در سال 580 تا 1006 هجری قمری حکومت میکردند . آخرین آنها شاهوردیخان بود که چون از فرمان شاه عباس کبیر سربرتافت در سیمره دستگیر و کشته شد .
حکومت خاندان اتابکان جنبه سلطنتی نداشت بلکه حکومتی عشیره ای بوده است که از طریق ایلی و سببی و نسبی اداره می شده است . چون سلسله اتابکان برافتاد , حسین خان از طرف شاه عباس کبیر حکمران لرستان شد و تا سال 1043 حکومت کرد , پس از مرگ وی از این دودمان کسان دیگری بر پیشکوه و پشتکوه منصوب شدند . پس از آنها در دوره قاجار حکام لرستان از طرق حکومت مرکزی اداره انتخاب می شدند ولی هر طایفه برای خود خان و حکومت محلی داشته است . تا اینکه در نهایت به زیر کامل حکومت مرکزی درآمدند .
عالی جمالی
یردی- برام عالی
جانکی سردسیر
جلیلی – معموری – ریگی – بارزی – بروبرو- هلوسعد- شیاسی – سوتک – بوگر
چهار لنگ بختیاری
چهار لنگ بختیاری
مشتمل بر 5 طایفه بزرگ است
1- محمد صالح 2- کنرسی 3- موکویی 4- زلقی 5- ممی وند
1- محمود صالح
به 8 تیره تقسیم می شود
1- اورش 2- مم جلالی 3- کاقلی 4- عادکار 5- ال داود 6- قلی 7- آردپنایی 8- ممزایی
8-1 ممزایی به 16 شعبه تقسیم می شود
1- خلیل 2 تساروند 3- دویروند – 4- فرخ وند 5- جمال وند 6- خون باوا 7- چهار بره 8- دریالایی 9- بدرقه 10- گورویی 11- موزرمینی 12- اورک 13- بادا 14- هارونی 15- گشول 16- دودنگه
2- کنرسی
به 24 تیره تقسیم می شود
1- محمد جعفری 2- پاپا جعفری 3- عالی جعفری 4- غریب وند 5- هر کل 6- گشتیل 7- سندلی 8- ایش گشاس 9- گریجه 10- سیلان 11- جانکی گرمسیر 12- پوستین بکول 13- اسفرین 14- بوربورون 15- ورمحمید 16- استکی 17- عاشوروند 18- عالی وند 19- برون 20- تمبی 21- شیخ 22- سهونی 23- زنگنه 24- گل گیری
2-11 جانکی به شش شعبه تقسیم می شود
1- مکوند 2- زنگنه 3- کردزنگنه 4- بلواسی 5- آل خورشید 6- ممبینی
2-22 سهونی به شش شعبه می شود
1- باورساد 2- حموله 3- کهیش 4- مترک 5- سنگی 6- ساد
3- موکویی
به 6 تیره تقسیم می شود
1- شیخ سعید 2- پیرگویی 3- خوی گویی 4- دیویسی 5- شیاس 6- مهدور
4- زلقی
به چهار تیره تقسیم می شود
1- دوغ زنی 2- جاوند 3- میمون جایی 4- سادات احمدی
5- ممی وند
به پنج تیره تقسیم می شود
1- بسحاق 2- پولاد وند 3- عبدال وند 4- حاجی وند 5- عیسی وند
5-1 بسحاق به 11 شعبه تقسیم می شود
1- بری 2- گرگیوند 3- جلیل وند 4- خانه قاید شهر وسوند 5- ملک محمودی 6- آدینه وند 7- شهر وسوند 8- خانه صلاتین 9- میزه وند 10 – اتابک 11- صوفی
5-2 پولادوند به 5 شعبه تقسیم می شود
1- هیودی 2- سالاروند 3- خانه جمالی 4- خانه قاید 5- گراوند
5-3 عبدال وند
به 8 شعبه تقسیم می شود
1- گوشاردی 2- بیران وند 3- درویش 4- زرین چقایی 5- تونی 6- ماهرودی 7- ده قاضی 8- چکان
5-4 حاجی وند
به چهار شعبه تقسیم می شود
1- غالبی 2- زیدقاید 3- هیل هیل 4- الیاسی
5-5 عیسی وند
به هفت شعبه تقسیم می شود
1- خانه قاید 2- گیرویی 3- ورکی 4- زیبایی 5- اواوی 6- گورویی 7- جعفر وند
-1- اورک
موزرمویی – خواجه – زنگی – غلام – کشی خالی – اولاد حاجی علی – غریبی – جلالی – ممسنی – چهار بینی چه
2-2- طوایفی که در مال میر (سوسن) هستند
نوروزی – بویری- سرقلی – لجمیر اورک – گورویی- شیخ عالی وند- شالومال – امیری – کورکور- عالی محمودی – علی محمد خانی – عالی محمودی علی مردان خانی – بندونی – شالو
2-3- بابادی
عالی انور – عکاشه – راکی – کله – ململی -
عالی انور
نفی عبدالله – عالی ور- آرپنایی – میر قاید- رهزا
عکاشه
مراد- عالونی – چوی – شهرویی – کلامویی – کله سن – سله چین
راکی
کلاوند- قاسم وند- ارزویی وند- مد ملیل
کله
گله – پبدنی – احمد محمدی
ململی
سله چین – کوراوند- لیموچی – حلوایی – شهنی – نصیر – گمار
2-4- بختیاروند
بختیاروند- عالی جمال – جانکی سردسیر
بختیاروند
منجزی – علاءالدین وند- بلیوند- وه ناشی – استکی – سرو- لروزیی – مشهدی مرداسی